حق انتفاع
چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۵ ق.ظ
انتفاع در لغت به معنای نفع گرفتن و سود بردن می باشد..
در قانون مدنی، حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص میتواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد، استفاده کند.در حق انتفاع، مال در مالکیت شخصی و منافع نیز ملک شخص دیگری است و فقط شخص دارای حق انتفاع، حق استفاده و بهرهبرداری از آن را دارد، نه حق مالکیت بر آن.حق انتفاع یکی از شاخهها و مراتب مالکیت است که طی قراردادی به شخص واگذار میشود؛ پس جزء اموال وی محسوب میشود.
مال موضوع حق انتفاع دارای دو صاحب حق است:
1- منتفع، که حق استفاده و بهرهبرداری از عین به او واگذار شده است.
2- مالک، که صاحب عین است و در اثر قرارداد، سهم بزرگی از حقوق خود را به منتفع واگذار کرده است.
اقسام حق انتفاع
حق انتفاع به معنی خاص به سه قسم است:
الف) عُمری: که به موجب قراردادی حق استفاده از ملک به مدت عمر خود مالک یا عمر منتفع یا شخص دیگری به منتفع واگذار شده باشد. به دلیل اینکه مدت واگذاری و قرارداد به مدت عمر مالک یا طرف قرارداد یا شخص دیگری بیرون از قرارداد است، به این قرارداد، عمری گفته میشود.
ب) رُقبی: اگر مدت حق انتفاع معین باشد، به این حق انتفاع رقبی گفته میشود.
ج) سُکنی: اگر حق انتفاع در مورد سکونت در مسکنی باشد، حق سکنی نامیده میشود. این حق ممکن است به مدت عمر مالک یا منتفع یا شخص ثالث یا به مدت معین باشد.
حبس مطلق: اگر حق انتفاع به طور مطلق و بدون قید مدت به کسی داده شود، آن را حبس مطلق میگویند که این حق تا فوت مالک خواهد بود؛ مگر اینکه مالک قبل از فوت خود رجوع کند، بنابراین در این نوع از حق انتفاع بر خلاف اقسام دیگر، مالک حق رجوع دارد و همواره میتواند قرارداد حق انتفاع را بر هم بزند و در اصطلاح گفته میشود که حبس مطلق عقد جایز است و طرفین هر وقت که مایل باشند میتوانند آن را بر هم بزنند.
حبس مؤبّد: قرارداد حق انتفاع به طور نامحدود و همیشگی است و اگر به امور عام المنفعه و خیریه اختصاص داده شده باشد، تابع احکام وقف خواهد بود.
شرایط حق انتفاع
الف) حق انتفاع با عقد و قرارداد ایجاد میشود.
ب) موضوع حق انتفاع باید مالی باشد که استفاده از آن موجب از بین رفتن خود مال و عین آن نباشد.
ج) دارنده حق انتفاع (منتفع) باید در حین و زمان عقد موجود باشد.
د) در حق انتفاع، قبض و تسلط منتفع بر مال مورد انتفاع شرط صحت عقد است.
ماهیت حقوقی حق انتفاع
پس از واگذارى حق انتفاع، منتفع نسبت به مال مورد حق انتفاع، صاحب حق مىشود. حق عبارت است از سلطه و امتیازی که یک شخص بر مالی (حق عینی) یا بر شخص دیگر(حق دینی) یا بر یک رابطه حقوقی (مانند حق فسخ) دارد. اما اذن فاقد چنین ویژگی است. به واسطه اذن هیچ حقی برای فرد ماذون به وجود نمیآید بلکه تنها او میتواند از آن مال استفاده کند. در عقد عاریه نیز چنین است و مستعیر تنها ماذون در بهره بردن از مال مورد عاریه است اما در حق انتفاع فرد محق است.از طریق اذن، براى مأذون حقِ انتفاع پیدا نمىشود؛ بلکه انتفاع بر وى مباح مىشود و دیگر انتفاع از مال براى او، ممنوع و تجاوز به حق غیر به شمار نمىآید. از این رو در حق انتفاع، منتفع مىتواند آن را به دیگرى واگذار یا چنانچه فوت کند، حق مالی وی به وراثش میرسد. در مقابل، مأذون از چنین حقى بهرهمند نمیشود و با فوت او امکان استفاده از بین میرود. مثلاْ هرگاه کسى دیگرى را به منزل خویش دعوت کند، میهمان مىتواند از آنچه براى او حاضر مىکنند، بهره ببرد، از خوردنىها بخورد و از نوشیدنىها بنوشد، اما حقى نسبت به آنها پیدا نمىکند و نمىتواند آنها را با خود ببرد یا به دیگرى اعطا کند.فرق دیگری که بین حق انتفاع و اذن در انتفاع وجود دارد، این است که اگر حق در انتفاع به وجود آید، قرارداد منعقده لازم است اما قراردادی که در آن اذن در انتفاع داده شود جایز است. البته بر خلاف حق انتفاع که حتماْ باید به واسطه قرارداد منتقل شود اذن در انتفاع نیازی به قالب قراردادی ندارد.
تفاوت مالکیت منافع و حق انتفاع
بین مالکیت منافع و حق انتفاع شباهتهای زیادی وجود دارد اما از نظر ماهوی و عملی نباید آن دو را یکسان شمرد:
در مالکیت منافع، لحظهها و ذرههای منفعت در ملک صاحب آن به وجود میآید اما در حق انتفاع، منفعت به مالک عین تعلق دارد و در ملک او هم به وجود میآید و صاحب حق فقط میتواند از آن متنفع شود. (ماده ۴۰ قانون مدنی )
برای مثال در اجاره، مستاجر بر اثر عقد مالک منافع عین مستاجره میشود و میتواند آن را به دیگری منتقل کند اما در حق سکنی، صاحب حق، مالک منافع نیست تا حق تصرف در آن را داشته باشد و به همین جهت اجاره ملکی که موضوع حق انتفاع قرار گرفته، از طرف صاحب حق نیز صحیح نیست، مگر اینکه مقصود از اجاره واگذاری اصل حق باشد.به بیان دیگر مالکیت منفعت حقی است کامل که امتیازهای مالکیت را دارد. در حالی که حق انتفاع به آن حد کمال نرسیده و صاحب آن تنها از حق استعمال و انتفاع بهرهمند است.
مثلاً: باغی برای مدت دو سال به اجاره داده شود. در این مدت مستاجر مالک منافع باغ یعنی میوههای آن است؛ بنابراین در روزی که مدت اجاره پایان مییابد، آنچه از میوهها بر سر درختان باقی است، به او تعلق دارد و میتواند پس از مدت اجاره نیز آنها را بچیند اما اگر حق انتفاع از همین باغ به مدت دو سال به او واگذار شده بود، چون منتفع، مالک منافع نمیشد، ذرههای میوه نیز در ملک او به وجود نمیآمد و به صاحب اصلی باغ تعلق داشت. جز اینکه او میتوانست طرف دو سال از آنها بهرهبرداری کند. بنابراین در آخرین روز سال حق او نیز از بین میرفت و دیگر نمیتوانست میوههایی را که هنوز بر درخت باقی است، بچیند.
۹۵/۰۱/۱۱