تفسیر قانون
دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۱ ق.ظ
تفسیر یعنی بازنگری، ژرفانگری، در عمق وارد شدن، واقع را از ظاهر الفاظ و کلمات جویا شدن و بدین منظور به فهم و درک قصد اصلی قانونگذار از عبارات ظاهری قانون، تفسیر قانونی گفته می شود.
تفسیر دارای انواع خاصی است:
الف- تفسیر به اعتبار مرجع تفسیر و آن به سه نوع تقسیم می گردد که عبارتند از:
تفسیر قانونی که تفسیر یا راجع به قانون اساسی است که طبق اصل 98 قانون اساسی توسط شورای نگهبان صورت می گیرد و یا راجع به قوانین عادی است که به موجب اصل 73 قانون اساسی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است.
تفسیر قضایی و آن تفسیری است که به موجب اصل 73 قانون اساسی، دادرسان در مقام تمیز حق از قوانین می نمایند و اعتبار این تفسیر، محدود در بین دعاوی اشخاص محدود به همان دعوی است که در آن تفسیر دخالت داده شده و قابل تسری به دعاوی دیگر نمی باشد. مگر اینکه وحدت موضوع، وحدت سبب وحدت اشخاص بین هر دو دعوی وجود داشته و خواستۀ هر دو دعوی یکی باشد.
تفسیر قضایی خود نیز تقسیم می گردد:
تفسیر قضایی نافذ و آن تفسیری است که دادرس در مقام قضاوت از حیث تعیین مدلول قانونی، حد شمول، تطبیق موضوع در محدودۀ همان پروندۀ از قانون دارد. ارزش، تأثیر و نفوذ آن علی الاصول به اصحاب دعوی و قائم مقام قانونی آنهاست.
تفسیر قضایی لازم الاتباع: مربوط است به رأی وحدت رویۀ قضایی که در موارد صدور آرای معارض در هیأت عمومی دیوان عالی کشور که در موارد تعارض یا تشابه آرا در هیأت عمومی دیوان عدالت اداری اتخاذ می گردد.
*رأی قضایی با رویۀ قضایی تفاوت دارد و رأی اعم از اینکه حکم باشد یا قرار خاص، یک پرونده است. اما رویۀ قضایی مربوط به یک رأی یا تصمیم قضایی نیست و شکل کلی و تصمیم مکرر قضایی است که ساختۀ فکر و عمل قضات است که با تأنی و مرور زمان شکل می گیرد و موارد ابهام و اجمال و سکوت قانون را برطرف می سازد.
تفسیر قضایی مشورتی و آن مربوط به زمانی است که یک نظریه یا برداشت از مواد قانونی بر پایه ای منطقی و مفهومی شکل گیرد و با برخورداری از غنای علمی و حرفه ای به عنوان عادات مراجع قضایی بروز و ظهور پیدا نماید و بر پایۀ رویۀ قضایی استوار شود؛ مانند نظریاتی که توسط ادارۀ حقوقی قوۀ قضاییه در پاسخ به استعلامات قضایی ابراز می شود یا نشست های قضایی که با بحث و سؤال و کنکاش حرفه ای در چند و چون مواد قانونی صورت گرفته و در نهایت به عنوان نظریۀ قضات یک مجموعه ابراز می شود، هرچند جنبۀ ارشادی داشته اما تفسیر قضایی به شمار می آید.
تفسیر شخصی که به آن تفسیر نظری و علمی گفته می شود، حاصل ذوق و سلیقۀ نویسندگان حقوقی است که مواد قانون را تفسیر و رویۀ قضایی را تجزیه و تحلیل و انتقاد می کنند. این تفسیر جنبۀ رسمی ندارد و به طور مستقیم قاعدۀ حقوقی ایجاد نمی کند ولی اثر آن در ایجاد قواعد حقوقی انکارناپذیر است.
ب- تفسیر به اعتبار شیوۀ تفسیر
تفسیر به اعتبار شیوۀ تفسیر به سه نوع تقسیم می شود:
تفسیر تحلیلی یا مبتنی بر روح قانون و باطن آن
تفسیر لفظی یا مبتنی بر مُـرّ قانون و ظاهر آن
تفسیر ترکیبی یا تفسیر مختلط و مرکب از روح و مُـرّ قانون یا مرکب از ظاهر و باطن
ج- تفسیر به اعتبار نوع تفسیر که شامل موارد ذیل است:
تفسیر ادبی
تفسیر اصولی
تفسیر تاریخی
تفسیر به غلبه
تفسیر آزاد
تفسیر مستلزم
تفسیر مضیق
تفسیر موسع
تفسیر منطقی
برگرفته از حاکمیت قانون (دیوان عدالت اداری)
۹۴/۰۴/۰۱